درسا جاندرسا جان، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

دُرسا دُردونه مامان و بابا

شطنت هایِ دخترکِ چهارماهه من

سلام... تو این ماه من کلی چیز کشف کردم هر چیزی را که بتونم با دستم بگیرم سریع می برم طرف دهنم تا ببینم همین طور که قشنگ هست مزه اش هم خوبه؟! نمیدونم چرا هر بار که میخوام یه چیزی را تست کنم با جیغ بنفش مامان مواجه میشم مامان به سرعت به سمتم میاد و نمیذاره تستش کنم!!! پس من چطوری این دنیا را کشف کنم صداهای زیادی درمیارم... وقتی خوابم میاد و گریه می کنم میگم: بوووووووووو  جیغ می کشم و با صدای بلند ذوق می کنم... بابا میگه مثل اینکه از صدات خیلی خوشت میاد وقتی مامان باهام بازی می کنم بلند بلند میخندم.. بازی هایی که بامامان انجام میدیم..  بچه کجاست؟ دالی یه وقتایی هم سرش را اروم میاره سمت شکمم که خیلی خو...
27 فروردين 1392

سیزده به در

سلااااااام یک عدد فسقله بچه ی شیطون باهاتون صحبت می کنه عیدتون مبارک خاله جونیاااا و نی نی های خوشمل این اولین عید من بود ... عیدی های مامان و بابا را خیلی دوست داشتم.... بیشتر وقتم را به خوردن عروسکهایی که تو تخم مرغ شانسیم بود می گذرونم تو عید با مامانی و دایی کوشولوم یه مسافرت یه روزه هم رفتیم... مامان می گفت: همین که تو ماشین دختر خوبی بود و گریه نکرد باید خداراشکر کنیم دایی کوشولوم از اصفهان برام یه مرغ خیلی خوشتل سوغاتی آورد.. دایی محمدم برام یه خروس خوشتل خرید که هردو شخصیتهای کارتون فرار مرغی بودن مرسی دایی جوناااااااااااا من عاشق مرغ و خروسم هستم و تا می بینمشون کلی ذوق می کنم و می بوسمشون.. البته بهت...
22 فروردين 1392

اولین عیدت مبارک دردونه من

نوروز  من  تویی  و  شب  و  روز  من  تویی ......خورشید مهر و ماه شب افروز من تویی ما میرویم و عشق چو  خورشید ماندنیست ......آن  مهــــــــــر جاودانه ی پیروز من تویی دیروز من تــــــــو بودی و امروز هــــــم  تویی......فردای  من  تویی  و  *نوروز * هم تویی   سلام مموش کوچولوی من اولین عیدت مبارک... این اولین سالی بود که ما سه نفره بودیم... تا آخرین لحظه داشتم اتاق تکونی می کردم آخه دختر شیطونم برام وقت نمی گذاشت تا به موقع به کارهام برسم بعدش تند تند لباسهاتو عوض کردم و سه تایی رفتیم کنار سفره هفت سین تا اولین عید سه نفرمون را جشن بگی...
18 فروردين 1392
1